روستاآباد جلوهایی از فرهنگ و هنر روستایی
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم چه باصفایی
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
این شعر را همگی ما به یاد داریم، شعری که به خوبی با آن ارتباط گرفتهایم. نام روستا و روستایی که میآید سادگی، زیبایی، طبیعت و مهمتر از همه تولید محصولاتی بومی از جنس و بافت همان اقلیم تو را از زندگی ایدهآلی خبر میدهد که نه تنها از همه کس و همه چیز بینیاز بوده بلکه قادر است این نعمات ارزشمند را به دیگران نیز ارزانی بدارد.
زندگی شهری اما اینگونه نیست. در زندگی شهری نه تنها از آرامش و سکوت روستا خبری نبوده بلکه تولید محصولاتی از جنس محصولات روستایی هم به سبب نوع زندگی شهری، برای افراد امکان پذیر نخواهد بود. در این میان چه خوبست گاهی فرصتی فراهم شود تا بتوان کمی از زندگی شهری فاصله گرفته و به آرامش روستا و مردمان صاف و سادهاش پناه برد، از محصولاتشان بهرهمند شد و زیستن در اقلیمشان را تجربه کرده و با آداب و رسومشان آشنا شد.
فرصتی که امسال برای نخستینبار در قالب نمایشگاه روستاآباد با بیش از ۱۲۰۰ غرفه شامل محصولات روستایی و عشایر متشکل از محصولات لبنی همانند ماست، دوغ، کشک، آش محلی، عسل، گیاهان دارویی، صنایع دستی، لباس و پارچههای محلی و صنایع دستی عشایر و روستایی به عنوان اولین تجربه ملّی با هدف معرفی روستاها و مناطق عشایری برای مردم پایتخت فراهم شد.
روستا آباد، بسیاری از روستاییان و عشایر کشورمان را از راههای دور و نزدیک طی یکهفته گرد هم آورد تا مردم در این فرصت بتوانند به جای تهیه اقلام مورد نیازشان از سوپرمارکتها و فروشگاهها، خرید محصولات تولیدی روستایی را تجربه کرده و در کنار آن با سبک زندگی در انواع چادرهای عشایری مثل سیاهچادرها، لباسهای محلی، موسیقینواحی و همچنین بازیهای محلی آشنا شوند.
چنین فرصتی شاید در نگاه اول جذاب و چه بسا ایدهآل باشد اما قطعا برگزاری چنین نمایشگاهی با چنین هدف والایی مستلزم برنامهریزی و تبیین تمهیدات مهمی نیز خواهد بود که در آن باید هم منافع غرفهدار لحاظ شده و هم شوق حضور مجدد او را برای دورههای بعدی برانگیزاند.
مواردی که باتوجه به مصاحبههای انجام شده میدانی از بسیاری غرفهداران نشان داد این موضوع علیرغم اهمیت آن اصلا درنظر گرفته نشده بود. بسیاری از روستاییان و عشایری که به عنوان غرفهدار در این نمایشگاه حضور بهم رسانده بودند به مشکلاتی از جمله هزینه بالای اجاره غرفهها، عدم تعلق گرفتن جای مناسب به ایشان و درمواردی هم جابهجاییهای متعدد غرفهها حتی تا لحظات پایانی نمایشگاه اشاره داشتند.
مورد دیگر که اکثریت قریب به اتفاق روستاییان در جایگاه غرفهدار به آن معترض بودند نحوه غیرصحیح عرضه محصولات ایشان بود که فضای باز نمایشگاه را بیشتر به یک بازار مکاره و دستفروشان بدل ساخته بود و هیچ تمهیدی برای چینش غرفهها، جانمایی آنها و حتی فروش محصولات درنظر گرفته نشده بود. مواردی که علاوه بر غرفهداران، مخاطبین را نیز دچار خستگی کرده و ایشان را از ادامه بازدید، بازمیداشت.
بهواقع این نوع از برگزاری و نحوه عرضه کالاها آن هم در نمایشگاهی با چنین ظرفیت و هدف ارزشمندی که قرار است نمایانگر زندگی مردمان ایران زمین باشد اگر در آینده بخواهد بدین صورت برگزار شود نه تنها سراسر هرج و مرج و بینظمی خواهد بود بلکه بازنمایی چندان خوشایندی هم ارائه نخواهد کرد.
همانطور که میدانید زندگی روستایی در ایران بواسطه تنوع شهری و روستایی که در زیستبوم آن شکل گرفته در عین سادگی سراسر جذابیت است و رنگ و این اقلیم در هرجایی که واقع شود بواسطه روح بیآلایش و صاف مردمان و تنوع محصولاتش به آنجا زیبایی و زندگی خواهد بخشید. از رنگارنگی لباسهای محلی مردمانشان گرفته تا محصولات متنوع تولیدیشان، مانند لبنیات، داروهای گیاهی، فرش، گبه، جاجیم، تنقلات، غذاها و غیره. عامل مهمی که رئیس جمهور کشورمان نیز آن را در خودکفایی ملّی و تأمین امنیت غذایی کشور ستودنی خوانده است.
بدین جهت مسئولین برگزار کننده نمایشگاه باید شأن و جایگاه این مردمان شریف را ارج نهاده و حداقل برای چنین نمایشگاههایی به ایشان و نقطه نظراتشان اعتماد کرده و آنها را در برگزاری هرچه بهتر نمایشگاه مشارکت دهند. خواستههایشان را در نظر گرفته و گوش شنوای مشکلاتشان باشند.
تصورش را بکنید یک روستایی با هزار امید و آرزو حجم زیادی از محصولات خود مانند سرامیک و کوزه را به همراه وسایل زیاد از شهرستانی دور به مصلی انتقال داده و در این میان به غیر از هزینه زیاد حمل و نقل که به عهده خود او بوده تا روز پایانی نمایشگاه نیز به دلیل عدم برنامهریزی مناسب بارها مجبور به تعویض غرفه خود شده است که قطعاً در این بین تعدادی از محصولات وی هم خسارت دیدهاند.
مواردی این چنین مانند عدم جانمایی مناسب غرفهها و عدم مدیریت و نظارت درست بر آنها، هزینه زیاد غرفهها و حمل بار از شهرستان به تهران برای یک فرد روستایی، تهیه غذا و خساراتی از این دست همه و همه مصداقی بارز بر متضرر شدن این روستایی در چنین نمایشگاهی خواهد بود که اگر مسئولین برگزارکننده، اقدامی در جهت رفع این دست از مشکلات انجام ندهند، هیچ تضمینی برای حضور روستاییانی که نقش مهم و مؤثری را در نمایشگاه روستاآباد برعهده دارند، وجود نخواهد داشت.
اسکان عشایر و روستاییان طی برگزاری نمایشگاه نیز به خودی خود مسئله مهمی برای روستاییان به شمار میآمد. مسئله مهمی که مسئولین برگزار کننده نمایشگاه، دو اردوگاه فرهنگی شهید باهنر و ابوذر را به همراه وعده صبحانه برای برخی و نه همه در نظر گرفته بودند. برخی از ایشان نیز در چادرهایی که در حیاط مصلی برپا کرده بودند، سکونت داشتند.
باری گاهی یک مسئله برای فردی که در شهر زندگی کرده شاید خیلی کوچک و کم اهمیت به نظر برسد اما برای یک فرد روستایی که نه تنها عادت به زندگی شهری را نداشته بلکه کیلومترها راه را با هزار امید و آرزو برای رونق بخشی کسب و کار خود و ارائه محصولاتش به مخاطبین، طی کرده بسیار مهم و حائز اهمیت خواهد بود؛ لذا دعوت از ایشان قطعا بار مسئولیت ما را دو چندان خواهد کرد از این رو برگزاری نمایشگاه روستاآباد که ظرفیت نمایش ویترین کاملی از محصولات و زیست بوم زندگی تمام اقوام ایرانی را از اقصی نقاط کشور در دل خود دارد برای برپایی هرچه بهتر در دورهای بعدی خود علاوه بر برنامهریزی دقیق و رفع مشکلات، مستلزم آمادهسازی و تبیین زیرساختهای رفاهی و معیشتی برای روستاییان و عشایر نیز هست، عشایری که کشورمان ایران روی سفره آنها نشسته و تولید بخش قابل توجهی از گوشت قرمز و محصولات دامیمان مدیون زحمات ایشان است.
به امید آن روز
عکاس: شقایق غفارپناه
نمایشگاه بسیارعالی وپرباربود تبلیغات در سطح شهر عالی اما متاسفانه هزینه بالا بود وخیلی ازما فقط همون هزینه ی غرفه روازفروش دراوردیم ایکاش هرماه برگزارشه اما بانصف قیمت تاهمه بتونن شرکت کنن تاکمک خرجی برای ما که هنرمندصنایع دستی هستیم وازاین راه کسب درامد داریم باشه واینکه کاش هنردست رو از اقلام خوراکی جدامیکردن 😔🙏🏻